کد مطلب:330098
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:240
آخرین سخن
آخرین سخن
تا چشم ام حمیده، مادر امام كاظم علیه السلام، به ابوبصیر- كه برای تسلیت گفتن به او به مناسبت وفات شوهر بزرگوارش امام صادق آمده بود- افتاد اشكهایش جاری شد. ابوبصیر نیز لختی گریست. همینكه گریه ام حمیده ایستاد، به ابوبصیر گفت: «تو در ساعت احتضار امام حاضر نبودی، قضیه عجیبی اتفاق افتاد.».
ابوبصیر پرسید: «چه قضیه ای؟» گفت: «لحظات آخر زندگی امام بود. امام دقایق آخر عمر خود را طی می كرد. پلكها روی هم افتاده بود. ناگهان امام پلكها را از روی هم برداشت و فرمود: «همین الآن جمیع افراد خویشاوندان مرا حاضر كنید.» مطلب عجیبی بود. در این وقت امام همچو دستوری داده بود. ما هم همت كردیم و همه را جمع كردیم. كسی از خویشان و نزدیكان امام باقی نماند كه آنجا حاضر نشده باشد.
همه منتظر و آماده كه امام در این لحظه حساس می خواهد چه بكند و چه بگوید.
«امام همینكه همه را حاضر دید، جمعیت را مخاطب قرار داده فرمود: شفاعت ما هرگز نصیب كسانی كه نماز را سبك می شمارند نخواهد شد.» «1»